نه م ثل کوه محکمم نه مثل رود جارى ام

نه لایقم به دشمنى نه آن که دوست دارى ام

تو آن نگاه خیره اى در انتظار آمدن

من آن دو پلک خسته که به هم نمى گذارى ام

تو خسته اى و خسته تر منم که هرز مى روم

تو از همه فرارى و من از خودم فرارى ام

زمانه در پى تو بود و لو ندادمت ولى

مرا به بند مى کشد به جرم راز دارى ام

شناختند عامیان من و تو را به این نشان

تو را به صبر کردنت مرا به بى قرارى ام

چقدر غصه مى خورم که هستى و ندارمت

مدام طعنه میزند به بودنم ، ندارى ام

سید تقی سیدی

قصه

داستان زیبا

داستان کوتاه

نه مثل کوه

ام ,تو ,خسته ,مى ,فرارى ,دارى ,ام تو ,مرا به ,نه مثل ,تو را ,را به

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

جزیره علم و دانش cineginkavir کانال نهم،کلاس نهم،کانال کلاس نهم،کلاس نهمی ها،نهمی ها دانلود فایل های کمیاب شهدای گرمسار وبلاگ tarztahie-moraba-torshi مدارس شبانه روزی بین المللی وبلاگ شخصی پوشک عاشق رهیافت فرهنگ